خاورمیانه وارد پیچ خطرناکی می شود/ همه چیز به واکنش تهران بستگی دارد
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۱۹۶۱۵
به گزارش جماران، سایت پولیتیکو در گزارشی به بررسی وضعیت تنش میان ایالات متحده و حوثی های یمن پرداخته و می نویسد : در حمله نیروهای آمریکایی و بریتانیایی به یمن، بیش از 60 هدف در 16 مکان مورد حمله قرار گرفتند. نیروهای حوثی اعلام کردند که پاسخ این حمله را خواهند داد و هشدار دادند که ایالات متحده و بریتانیا باید آماده شوند تا بهای سنگینی را بپردازند و همه عواقب وخیم این تجاوز آشکار را بپذیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کامیل لونز، یکی از اعضای مهمان در شورای روابط خارجی اروپا می گوید که پس از عملیات مشترک ایالات متحده و بریتانیا ممکن است دوره ای آرامش وجود داشته باشد، زیرا شاید حوثی ها به زمان برای پر کردن دوباره ذخایر خود احتیاج داشته باشند. با این همه، انگیزه آنها برای ادامه حمله به کشتی ها در دریای سرخ تغییر نخواهد کرد.
جاناتان پانیکوف، افسر سابق اطلاعات ملی ایالات متحده برای خاور نزدیک، معتقد است که بعید است حملات غرب فورا تجاوزات حوثی ها را متوقف کند. در نتیجه احتمالا حملات به حوثی ها افزایش پیدا می کند و همزمان حوثی ها نیز به عملیات های خود در دریای سرخ ادامه خواهند داد. حوثی ها که مورد حمایت ایران هستند چیزی برای از دست دادن ندارند و همزمان مطمئن هستند که ایالات متحده وارد جنگ زمینی نخواهد شد.
ایران همچنین در اوایل این هفته با گرفتن فرماندهی یک نفتکش یونانی که با نفت خام عراق به مقصد ترکیه بارگیری شده بود، آن را هنگام عبور از تنگه هرمز توقیف کرد. کشتی سنت نیکلاس قبلاً به دلیل نقض تحریم های نفتی ایران دستگیر و محموله آن توسط وزارت خزانه داری آمریکا توقیف و فروخته شده بود. کاپیتان یونانی و خدمه آن متشکل از 18 شهروند فیلیپینی اکنون در بازداشت ایران هستند و این حادثه نشان دهنده تشدید تهدیدات پیش روی آبهای بین المللی در این منطقه است.
واشنگتن و لندن در تلاش هستند تا تلاش خود را برای بازدارندگی حوثیها در دریای سرخ از جنگ غزه متمایز کنند، زیرا بیم آن دارند که ادغام این دو مسئله با هم به نفع تهران شود. البته ایران و حوثی ها دقیقا این دو پرونده را به هم گره زده اند و حوثی ها تاکید دارند که به تلافی جنگ غزه و در اعتراض به بمباران مردم غزه توسط اسرائیل، کشتی هایی را که به نوعی با اسرائیل در تماس هستند در دریای سرخ هدف قرار می دهند.
دریای سرخ تنها نقطهای نیست که نیروهای آمریکایی و اروپایی و متحدانشان در برابر ایران و شرکای آن قرار دارند. در ماه نوامبر، جنگندههای F-15 ایالات متحده به یک انبار تسلیحات در شرق سوریه حمله کردند که به گفته پنتاگون توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و شبهنظامیان مورد حمایت آن در این کشور جنگزده مورد استفاده قرار میگرفت. این پاسخ پس از آن صورت گرفت که بنا بر گزارش ها، ده ها تن از نیروهای آمریکایی در حملاتی در عراق و سوریه، زخمی شدند.
جنگ اسرائیل با حماس نیز پس از ترور یکی از فرماندهان حماس در بیروت، پایتخت لبنان، در اوایل ماه ژانویه، با خطر گسترش مواجه شد. حزب الله متعهد شد که واکنشی سریع نشان دهد اما تنش ها در امتداد مرز بین دو طرف افزایش یافته و غیر نظامیان اسرائیلی از خانه های خود در شهرها و روستاهای نزدیک به مرز تخلیه شده اند.
کریستین کخ، مدیر مرکز تحقیقات خلیج فارس مستقر در عربستان سعودی، گفت که همه اینها به یک محیط بی ثبات کمک می کند که همین مسئله کشورهای همسایه را نگران کرده است. در حال حاضر چیزهای زیادی در خطر است و پادشاهی عربستان سعودی و دیگران به شدت نگران تشدید بیشتر تنش و سپس قرار گرفتن در معرض تلافی هستند. اکنون خطر تشدید تنش های منطقه ای بیشتر شده که می تواند به این معنا باشد که ایران بیشتر درگیر درگیری خواهد شد و این یک مارپیچ در حال رسیدن به نقاط خطرناک تری است.
در حالی که تلاشهای طولانیمدت برای عادیسازی روابط بین سعودیها و اسرائیل در پی حمله 7 اکتبر و پاسخ نظامی متعاقب آن شکست خورده به نظر می رسد، ریاض سیاست کاهش تنش با حوثیها را پس از یک دهه درگیری خشونتآمیز و همچنین نزدیکی به تهران را پس از چند سال قطع ارتباط پیگیری می کند.
توبیاس بورک، کارشناس امنیت خاورمیانه در مؤسسه Royal United Services می گوید: «عربستان سعودی یک هدف داشته است و آن جلوگیری از تبدیل شدن این جنگ به یک جنگ منطقه ای گسترده تر است. این کشور طی چند سال گذشته تلاش کرده است تا مداخله خود را در جنگ یمن از جمله از طریق مذاکره با حوثیها به پایان برساند و در واقع با توجه به آنچه از خارج میدانیم، آنها به طور منطقی به توافق نزدیک هستند. بنابراین، ائتلاف غربی به جای تسکین، منبع نگرانی برای کشورهای خلیج فارس شده اند.
مارک کیمیت، ژنرال بازنشسته آمریکایی، دستیار سابق وزیر امور خارجه آمریکا، گفت: «عربستان سعودی و امارات از این ائتلاف خارج میمانند، زیرا عمدتاً نمیخواهند حوثیها مانند سالهای گذشته با موشکهای کروز به آنها حمله کنند. با این حال به نظر نمی رسد که حمله زمینی امریکا و انگلیس در این مقطع ضروری باشد.
دریای سرخ در تقاطع اروپا و آسیا، یک گذرگاه حیاتی برای انرژی و تجارت بین المللی است. دریاسالار امانوئل اسلارز، فرمانده مشترک نیروهای فرانسوی در منطقه، روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت: ترافیک دریایی از طریق این منطقه تاکنون 20 درصد کاهش یافته است.
بر اساس دادههای منتشر شده در این هفته توسط مؤسسه IfW Kiel آلمان، تجارت جهانی از نوامبر تا دسامبر 1.3 درصد کاهش یافته است که احتمالاً حملات حوثیها یکی از عوامل مؤثر در ان بوده است. حجم کانتینرها در دریای سرخ نیز به شدت کاهش یافته و در حال حاضر تقریباً 70 درصد کمتر از حد معمول است. در ماه دسامبر، این امر باعث شد که هزینههای حمل و نقل و زمان حمل و نقل افزایش یابد و واردات و صادرات از اتحادیه اروپا به طور قابلتوجهی کمتر از ماه نوامبر باشد.
در یکی از نشانههای تأثیر این تنش بر زنجیرههای تامین صنعتی، سازنده خودروهای الکتریکی ایالات متحده «تسلا» روز جمعه اعلام کرد که کارخانه خود را در آلمان به مدت دو هفته تعطیل خواهد کرد. حدود 12 درصد از نفت و 8 درصد از گاز جهان به طور معمول از طریق این آبراه جریان دارد. قیمت نفت در پی این اعتصابات بیش از 2.5 درصد افزایش یافت. حملات حوثیها به دریای سرخ، باعث شده که شرکتهای کشتیرانی بزرگ، از جمله غول نفتی BP، انتقال محمولهها را از طریق دریای سرخ متوقف کنند و بهجای آن، یک مسیر انحرافی طولانی را در اطراف دماغه امید خوب انتخاب کنند.
توبیاس بورک، کارشناس امنیت خاورمیانه معتقد است که تأثیر این اتفاق بر قیمت انرژی تا کنون محدود بوده اما بستگی به اتفاقات بعدی دارد. او می گوید:
ما باید در اینجا به دنبال عملکرد دو بازیگر باشیم؛ یکی حوثیها هستند که چگونه پاسخ میدهند و دیگری البته به این میپردازد که ایران چگونه پاسخ میدهد. در حالی که تهران گزینه بستن تنگه هرمز را دارد، بعید است در این مرحله این کار را انجام دهد. من فکر نمی کنم تنگه هرمز بعدی باشد. من فکر میکنم ابتدا چند پله دیگر روی این نردبان تنش قرار دارند.
یک کارشناس انرژی در اندیشکده «بروگل» بروکسل، هشدار داد که رویارویی با ایران میتواند منجر به اجرای سختتر تحریمها بر صادرات نفت این کشور شود. غرب چشمان خود را بر فروش نفت ایران به چین در پی جنگ اوکراین بسته که برخی از فشارها را بر بازارهای جهانی انرژی کاهش داده است. سخت گیری بیشتر بر تحریم ایران می تواند افزایش چشمگیر قیمتهای جهانی نفت و تورم بالاتر را شامل شود. با این حال، عربستان سعودی و امارات می توانند با افزایش تولید خود به این بازار کمک جبرانی برسانند البته به این شرط که نگران خشمگین کردن تهران نباشند.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی ایران و آمریکا جنگ غزه 2023 انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی ایالات متحده عربستان سعودی دریای سرخ حوثی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۱۹۶۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
به گزارش فرارو، او درباره صدام مینویسد: "صدام حسین" رئیس جمهور عراق به عنوان "دیوانه خاورمیانه" توصیف شده است. این تشخیص تحقیرآمیز نه تنها دقیق نیست، بلکه خطرناک است. سپردن صدام به قلمرو جنون میتواند تصمیم گیرندگان را گمراه کند که باور کنند او غیرقابل پیش بینی بود؛ در حالی که در واقع چنین نیست. بررسی سوابق رهبری صدام حسین در عراق در دو دهه گذشته نشان میدهد که او به هیچ وجه غیر منطقی نبوده بلکه تا حد زیادی خطرناک بوده است.
در واقع، بررسی زندگی و حرفه صدام حسین نشان میدهد که او یک مسیر را دنبال کرده است: عقلانی سازی ایدئولوژیک برای یک الگوی مادام العمر. همه اقدامات در صورتی موجه هستند که در خدمت پیشبرد نیازهای صدام حسین و جاهطلبیهای او باشند".
او درباره پیشینه خانوادگی و زندگی شخصی صدام مینویسد: "صدام حسین در سال ۱۹۳۷ در یک خانواده دهقانی فقیر در نزدیکی تکریت در مرکز عراق متولد شد. پدرش قبل از به دنیا آمدن او فوت کرد و طبق سنت آن زمان عمویش با مادرش ازدواج کرد. او در ده سالگی تحت تاثیر سواد پسر عمویش قرار گرفت و آرزوی ادامه تحصیل داشت، اما با مخالفت خانواده اش مواجه شد به همین دلیل نیمه شب خانه را ترک کرد و راهی خانه دائی اش "خیرالله" شد. خیرالله نه تنها نقش پدر را برای صدام ایفا کرد بلکه به مربی سیاسی او نیز تبدیل شد. خیرالله در قیام ۱۹۴۱ عراق علیه بریتانیا مبارزه کرده بود و به دلیل اقدامات ملی گرایانه اش به پنج سال زندان محکوم شده بود. او خاطرات خود و اقوام اش که با مهاجمان خارجی مبارزه کردند و برخی از آنان جان شان را برای ملی گرایی عراقی از دست دادند، برای صدام تعریف میکرد. خیرالله که بعدا فرماندار بغداد شد جهان بینی صدام جوان سال را شکل داد و به او آموخت که باید از بیگانگان نفرت داشته باشد.
در سال ۱۹۸۱ میلادی صدام جزوهای را که توسط خیرالله نوشته شده بود با عنوان "سه گروهی که خدا نباید خلق میکرد: ایرانیان، یهودیان و مگسها" را بازنشر کرد. خیرالله کار آموزش تاریخ عرب و ایدئولوژی ناسیونالیستی حزب بعث به صدام را انجام داد. حزب بعث که در سال ۱۹۴۰ تاسیس شد، در نظر داشت یک ملت جدید عربی ایجاد کند که قدرتهای استعماری و امپریالیستی را شکست داده و به استقلال، وحدت و سوسیالیسم عربی دست یابد. ایدئولوژی بعث همان طور که توسط بنیانگذار فکری آن "میشل عفلق" مفهوم سازی شده بود، بر تاریخ ظلم و تفرقه جهان عرب تمرکز داشت؛ ابتدا به دست عثمانیها، سپس به دست فرمانروایانهای غربی، سپس توسط سلطنتهای تحت سلطه منافع غرب و در نهایت با تاسیس "رژیم صهیونیستی". صدام با الهام از داستانهای حماسی دائی اش در خدمت به ملت عرب از همان روزهای ابتدایی زندگی اش خود را غرق در رویاهای شکوهمندانه میدید.
او خود را به جای بخت النصر پادشاه بابل (۵۸۶ پیش از میلاد مسیح) که بیت المقدس را فتح کرد و "صلاح الدین ایوبی" که سپاه صلیبیون را شکست داد و بیت المقدس را بازپس گرفت، میدید. صدام تا زمانی که همراه دائی اش برای ادامه تحصیلات متوسطه خود به بغداد سفر کرد غرق در تاریخ عرب و ایدئولوژی بعث بود.
مدارس آن زمان که جولانگاه ناسیونالیسم عربی بودند تمایلات سیاسی او را تقویت کردند. در سال ۱۹۵۲ میلادی زمانی که صدام ۱۵ ساله بود "جمال عبدالناصر" کودتای (یا به زعم طرفداران اش انقلاب) افسران آزاد را در مصر رهبری کرد و برای صدام جوان و همتایان اش تبدیل به قهرمان شد. ناصر به عنوان رهبر فعال پان عربیسم به الگویی ایده آل برای صدام تبدیل شد: این که تنها با رویارویی شجاعانه با قدرتهای امپریالیستی میتوان ناسیونالیسم عرب را از قید و بندهای غربی رها کرد. صدام در ۲۰ سالگی با الهام از ناصر به حزب عربی سوسیالیستی بعث در عراق پیوست و به سرعت مقامهای حزب را تحت تاثیر قرار داد.
دو سال بعد در سال ۱۹۵۸ میلادی ژنرال "عبدالکریم قاسم" ظاهرا با تقلید از ناصر کودتایی را در عراق رهبری کرد که منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد. با این وجود، قاسم بر خلاف ناصر راه سوسیالیسم را دنبال نکرد و علیه حزب بعث شورید. در آن زمان صدام ۲۲ ساله به مقر حزب بعث رفت و ماموریت رهبری یک تیم پنج نفره برای ترور قاسم را به عهده گرفت. بنا بر گزارشها این ماموریت به دلیل خطای اساسی در محاسبات صدام شکست خورد، اما فرار صدام به سوریه ابتدا با اسب و سپس با شنا در رودخانه باعث شد او به جایگاهی اسطورهای در تاریخ عراق دست یابد.
صدام در دوران تبعید خود برای تحصیل در رشته حقوق به مصر رفت و به درجات رهبری حزب بعث مصر رسید. او پس از سال ۱۹۶۳ میلادی که قاسم توسط بعثیها برکنار شد به عراق بازگشت. عفلق پدر ایدئولوژیک حزب بعث صدام جوان را تحسین کرد و حزب بعث عراق را بهترین حزب در جهان اعلام کرد و صدام را به عنوان جانشین خود معرفی نمود.
صدام با کمک مخفیانه و حیاتی "عبدالرزاق نایف" رئیس اطلاعات نظامی، کودتای موفقیت آمیزی را در سال ۱۹۶۸ میلادی انجام داد. صدام برای قدردانی از خدمات ارائه شده ظرف دو هفته پس از کودتا ترتیب دستگیری و تبعید نایف را داده بود و متعاقبا دستور قتل او را صادر کرد! این اقدام الگویی بود برای نحوه پاداش دادن صدام به وفاداران به خود! صدام با قتل نایف نشان داد وجدان منعطفی دارد: از دید او تعهدات و وفاداری مربوط به شرایط بود و شرایط تغییر میکرد.
اگر فردی یا ملتی به عنوان یک مانع یا تهدید تلقی شود صرف نظر از اینکه در گذشته چقدر وفادار بوده آن فرد یا ملت با خشونت و بدون نگاه به پیشینه حذف میشود و این عمل با "استثناگرایی انقلابی" توجیه میشود. این رویه صدام بود".
اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابیپست در ادامه بیان ویژگیهای صدام مینویسد: "صدام قادر به تغییر مسیر خود بود و میتوان عنوان اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابی را برایش به کار برد. اگر او در مسیرش با مقاومتی اولیه مواجه میشد با اطمینان از صحت قضاوت اش سختتر مبارزه میکرد، اما اگر شرایط نشان میداد که دچار اشتباه محاسباتی شده در آن شرایط او اشتباه اش را تصدیق نمیکرد بلکه تلاش میکرد خود را با موقعیتی پویا تطبیق دهد. برای مثال، میتوان مصداق عملگرایی انقلابی و انعطاف ایدئولوژیک را در مورد رفتار او با دشمن ایرانی اش دید.
او در مارس ۱۹۷۵ میلادی در مقابل حکومت وقت ایران بر سر اروند رود که عراق از آن تحت عنوان شرط العرب یاد میکرد به توافق رسید تا در مقابل شورش کردها سرکوب شود. صدام قراردادی را با شاه وقت ایران امضا کرد که بر اساس آن حاکمیت ایران بر آبراه مورد مناقشه اروند رود را در ازای توقف تامین تسلیحاتی شورش کردها از سوی ایران پذیرفت. او در سال ۱۹۷۳ میلادی اعلام کرد که حزب بعث نماینده همه عراقیها است و کردها نمیتوانند بی طرف باشند و کردها یا کاملا با مردم هستند یا علیه آنان.
در واقع، این یکی از اصول اساسی صدام بود: "کسی که کاملا با من نیست دشمن من است". از این رو کردها به عنوان دشمنان موذی مورد حمایت قدرتهای خارجی به ویژه ایرانیان قلمداد شدند. در سال ۱۹۷۳ اقلیت کرد تحت حمایت شاه ایران شورش کردند. تا سال ۱۹۷۵ میلادی جنگ علیه کردها بسیار پرهزینه شد و تنها در یک سال ۶۰۰۰۰ جان خود را از دست دادند.
صدام با نشان دادن عمل گرایی انقلابی اش علیرغم نفرت مادام العمری که از ایرانیان داشت نشان داد که نیاز فوری سرکوب شورش کردها به طور موقت اولویت او بوده است. با این وجود، کماکان موضوع حاکمیت بر اروند رود ذهن او را مشغول کرده بود تا آن که در سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی صدام با مشاهد وضعیت آشفته و غیر منظم پس از پیروزی انقلاب در ایران به خوزستان حمله کرد. یکی از اقدامات او لغو قرارداد ۱۹۷۵ برای تقسیم اروند رود بود. پس از آن ایران پاسخ داد و نیروهای عراقی و شهرهای عراق اسیبهای جدی وارد ساختند. صدام متوجه شد که جنگ نتیجه معکوس به همراه داشته است".
ویژگیهای روانی صدام خودشیفتگی (نارسیسیسم) بدخیماز دیدِ پست، برچسب هایی، چون "دیوانه خاورمیانه" و "مگالومانی" (خود بزرگ بین) به اشتباه به صدام اطلاق شده اند چرا که هیچ گونه شواهدی دال بر ابتلای او به اختلال روانپریشانه وجود ندارد. او مینویسد:"صدام بی فکر و عجولانه اقدام نمیکرد. او تنها پس از بررسی جوانب عاقلانه عمل میکرد و میتوانست بسیار صبور باشد. در واقع، او از زمان به مثابه یک سلاح استفاده میکرد. در حالی که او از نظر روانی با واقعیت در ارتباط بوده اغلب از نظر سیاسی با واقعیت ارتباط نداشته است.
جهان بینی صدام محدود و تحریف شده بود او تجربه اندکی درباره جهان خارج از جهان عرب داشت. تنها تجربه ماندگار او با غیر عربها با مشاوران نظامی شورویایی اش بود. هم چنین، طبق گزارشها او تنها در دو نوبت به خارج از خاورمیانه سفر کرده بود یک سفر کوتاه به پاریس در سال ۱۹۷۶ و یک سفر دیگر به مسکو. علاوه بر این او در محاصره افراد بود که از شهرت وحشیانه صدام رنج میبردند و از ابراز مخالفت با او میترسیدند.
او بیرحمانه تهدیدهایی را که متوجه قدرت اش میشد حذف کرد و انتقاد را معادل عدم وفاداری قلمداد میکرد. در سال ۱۹۷۹ میلادی زمانی که به طور کامل زمام رهبری عراق را به دست گرفت یکی از اولین اقدامات اش اعدام ۲۱ مقام ارشد بود که وفاداری آنان را زیر سوال برد. در اینجا میتوان نمونهای را ذکر کرد: در سال ۱۹۸۲ میلادی زمانی که جنگ با ایران برای عراق بسیار بد پیش رفت صدام خواستار پایان جنگ شد، اما آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند تا زمانی که صدام از قدرت برکنار نشود صلح برقرار نخواهد شد.
در جلسه کابینه صدام از وزرای خود خواست صراحتا توصیههای خود را ارائه دهند و وزیر بهداشت نیز به صدام پیشنهاد کرد که به طور موقت از سمت خود کناره گیری کند تا پس از برقراری صلح ریاست جمهوری را از سر گیرد. صدام از صراحت لهجه او قدردانی کرد، اما سپس دستور بازداشت اش را صادر کرده بود! همسر آن وزیر تقاضای آزادی شوهرش را مطرح کرد. روز بعد صدام جسد مثله شده شوهر آن زن را در یک کیسه مشکی برایش فرستاد. این موضوع به شدت توجه وزرای دیگر را که مصرانه خواستار باقی ماندن صدام در قدرت بودند به خود جلب کرد. وجود این افراد بله قربان گو در کنار دیدگاه محدود صدام درباره مسائل جهانی او را به سوی اشتباه محاسباتی سوق داد. از دید صدام رویاهای بعث زمانی محقق خواهند شد که ملت عرب زیر نظر یک رهبر قدرتمند متحد شود. در ذهن صدام او برای آن نقش مقدر شده بود".
پست مینویسد: "او محدودیت وجدانیای برای خود قائل نبود. تنها وفاداری صدام به شخص خود بود. هنگامی که مانعی در مسیر انقلابی اش وجود داشته صدام آن را از میان برداشته است. او از هر نیرویی که لازم میدید استفاده میکرد و اگر مصلحت میدانست به افراط در اعمال خشونت از جمله استفاده از سلاحهای کشتار جمعی مبادرت میورزید".
پست اشاره میکند به نظرش صدام علیرغم آن که روان پریش نبود، اما گرایش پارانوئید قویای داشت. او برای تلافی کردن آماده بود و بدون دلیل خود را در محاصره دشمنان میدید. با این وجود، او نقش خود را در ایجاد آن دشمنان نادیده میگرفت و نظریههای توطئه را برای توجیه اقدامات خود مطرح میکرد.
پست میافزاید:"صدام متقاعد شده بود که ایالات متحده، اسرائیل و ایران درصدد حذف او بودند و برای تایید این استدلال، زنجیرهای از نتیجه گیریها را برای متقاعد کردن هواداران اش مطرح میکرد. "لطیف نصیف جاسم" که مسئول تبلیغات و بیانیههای عمومی رژیم بعث بود احتمالا به تقویت روحیه پارانوئیدی صدام کمک کرد و به یک معنا مجری پارانویای او بود.
در این مسیر صدام با سرزنش دشمنان بیرونی حامیان سرکوب شده خود را متحد میکرد. علیرغم آن که صدام کاریزماتیک نبود، اما با رویکردش در قبال فلسطینیان و ضدیت با صهیونیسم تلاش میکرد از خود چهره مردی قدرتمند را به نمایش گذارد. او را خود یکی از رهبران بزرگ تاریخ میدانست و خود را در کنار قهرمانان قرار داده بود در کنار ناصر، کاسترو، تیتو، هوشی مین و مائو تسه دونگ که هر کدام را به خاطر تطبیق سوسیالیسم با محیط خود و مقابله با سلطه بیگانگان تحسین میکرد.
صدام نیز مانند مائو جوانان را تشویق کرد تا در مورد فعالیت ضد انقلابی والدین خود اطلاع رسانی و خبرچینی کنند. همان طور که مقامی خداگونه به مائو نسبت داده شد و تصاویر و مجسمههای غول پیکر او در سرتاسر چین قرار گرفت تصاویر و مجسمههای غول پیکر صدام در عراق نیز فراوان بودند".
پُست درباره علت در قدرت باقی ماندن صدام برای چندین دهه مینویسد: "تصادفی نیست که او در این باره زمانی طولانی مدت رهبر کشورش در منطقهای پرآشوب در جهان باقی مانده است. در حالی که او رویاهای بلندپروازانه و همراه با جلال و شکوه را در سر میپروازند یک تاکتیسین زیرک است که از خود صبوری به خرج میدهد. او که میتواند تهاجم شدید را براساس نیازهای انقلابی توجهی کند همزمان قادر است مسیر را در صورت بروز اشتباه محاسباتی معکوس کند و منتظر باقی میماند تا روزی فرارسد که شرایط برای دستیابی به هدف انقلابی اش فراهم باشد. در واقع، انگیزه او برای قدرت از بین نمیرود بلکه صرفا به تعویق میاقتد. صدام حسین یک ماشین حساب سیاسی ظالم است که برای رسیدن به اهداف هر کاری که لازم باشد انجام میدهد. البته او آرزوی شهادت ندارد و زنده ماندن هدف اش میباشد. اولویت شماره اول او ارائه تصویری از یک عملگرای انقلابی از خود است که آرزوی جنگی را ندارد که در آن عراق به شدت آسیب ببیند و جایگاه اش به عنوان یک رهبر خدشته دار شود".
این گزارش ادامه دارد...
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
*فراخود یا سوپرایگو آن جنبه از شخصیت است که دربردارنده تمام آرمانها و استانداردهای اخلاقی و درونی است که ما از پدر و مادر و جامعه کسب میکنیم. سوپرایگو مسئول درونی کردن قواعد فرهنگی است و معمولا توسط اعمال تأثیر والدین صورت میپذیرد.